سیاست پولی ضدتولید

به گزارش پایگاه اینترنتی مأوا، معمولا اقتصاددانان هوادار سیاست های انقباضی از سوی کسانی که می توان آنان را تورم گرا نامید، مورد نقد هستند که به فکر فراوری و رشد مالی نیستند. تورم گرایان کسانی هستند که می خواهند مشکل فراوری را در ایران با وام های مقرون به صرفه قیمت حل و فصل نمایند. با وجودی که می دانند ما دهه هاست که این راه بدون ثمر را رفته ایم و چیزی جز تورم های افسارگسیخته عایدمان نشده و به کشوری با مداوم ترین تورم دورقمی تاریخ بدل شده ایم.

سیاست پولی ضدتولید

در مقام پاسخ به تورم گرایان باید گفت سیاست های انقباضی نه تنها می تواند یکی از مسائل عمده اقتصاد ایران یعنی تورم را حل نماید، بلکه بر عکس آنچه همگان می انگارند، اثری مثبت بر فراوری ملی خواهد داشت. یکی از جنبه های کاهش تورم از سطوح فعلی بر رشد مالی و سرمایه گذاری پیش از این بارها مورد اشاره قرار گرفته و آن، کاهش سطح ریسک و پیش بینی پذیری بیشتر اقتصاد است که می تواند بر تصمیم های سرمایه گذاری و در نتیجه رشد مالی موثر باشد؛ اما جنبه دیگری از آن کمتر مورد توجه بوده است.

تورم مزمن دورقمی در بلندمدت باعث شده است تا منابع از بنگاه های کارآمد به سمت بنگاه های ناکارآ و دارای قدرت چانه زنی بالا برای جذب منابع حرکت کند. از این رو، تورم مزمن موجب افت بهره وری در اقتصاد ایران شده است. اما تورم چگونه ساختار فراوری را به نفع بنگاه های ناکارآمد برهم می زند؟

فرض کنید دو گروه از فراورینمایندگان الف و ب را داریم. گروه الف، گروهی هستند که به علت ناکارآمدی همیشه احتیاج به اعتبار دارند؛ اما در عین حال قدرت چانه زنی و لابی بسیار بالایی برای کسب اعتبار از سیستم دارند. گروه ب، شامل بنگاه هایی می گردد که به علت کارآمدی تقاضای کمتری برای اعتبار دارند و در عین حال به علت آنکه قدرت لابی گروه الف را ندارند، به طور میانه کمتر از گروه نخست می تواند اعتبار کسب کند. با وام دهی به گروه الف برای سرمایه در گردش، عرضه پول افزایش می یابد. وقتی آنان، این اعتبار را دریافت و آغاز به خرج می نماید، هزینه پرداختی بر مبنای قیمت های گذشته است. اما با ورود این پول در جامعه، قیمت ها آغاز به افزایش می نماید، فرض کنید پس از 6ماه اثر این پول نو روی قیمت ها به طور کامل تخلیه گردد. اگر گروه ب، در ماه سوم با اعتبار تزریق شده در اقتصاد اقدام به خرید کند، 50درصد افزایش قیمت بروز یافته است و در نتیجه قدرت این گروه به این مقدار نسبت به گروه الف کاهش می یابد. هرچند بعد از 6ماه هر دو گروه با افزایش کامل قیمت ها به واسطه اعتبار تازه، روبرو هستند؛ اما در طول فرایند، بنگاه های گروه الف که دروازه ورود اعتبار خلق شده بودند، منابع بیشتری از گروه ب جذب می نمایند. به عبارت دیگر تورم، ساختار فراوری را به نفع گروه الف یعنی گروه ناکارآمد تغییر می دهد. هرچند ممکن است گفته گردد که وقتی گروه ب، وامی دریافت می نماید این فرایند معکوس می گردد؛ اما ما می دانیم که به طور خالص گروه الف، بیش از گروه ب اعتبار دریافت می نماید و این مساله، تحلیل ارائه شده را به چالش نمی کشد.

از این روست که اعتبارات خلق شده موثر بر تورم به طور مداوم در حال بازتوزیع منابع از سمت بنگاه های بهره ور به سوی بنگاه های ناکارآمد است؛ به ویژه وقتی تورم مزمن و همیشگی گردد.

سیاست انقباضی ضدتورمی، جلوی تداوم تغییر ساختار فراوری را می گیرد و باعث می گردد صنایع به شکل کارآمدتری فراوری نمایند و بهره وری بالا رود. افزایش بهره وری یعنی از منابع یکسان، فراوری بیشتری حاصل می گردد و این موجب رشد و رفاه بیشتر می گردد.

هرچند اکثرا فکر می نمایند با وام دهی، خلق اعتبار و راهنمایی نقدینگی می توان به فراوری یاری کرد. اگر دید کلانی به پدیده رشد داشته باشیم، درمی یابیم سیاست انقباضی که کنترل تورم را در اولویت قرار دهد، می تواند مفیدتر باشد؛ هرچند به دهان گروه های ذی نفع شیرین نیاید.

منبع: اتاق بازرگانی ایران
انتشار: 3 اردیبهشت 1401 بروزرسانی: 3 اردیبهشت 1401 گردآورنده: maeva.ir شناسه مطلب: 1938

به "سیاست پولی ضدتولید" امتیاز دهید

1 کاربر به "سیاست پولی ضدتولید" امتیاز داده است | 1 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سیاست پولی ضدتولید"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید