معرکه طرح ها برای خلیج فارس؛ مدل ایران عملیاتی می گردد یا آمریکا؟
به گزارش پایگاه اینترنتی مأوا، خبرنگاران، گروه بین الملل-جواد حیران نیا: محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران در سفری منطقه ای و برون منطقه ای به ارائه طرح ایران و کوشش برای عملیاتی کردن آن پرداخته است.
ظریف در سفر به کویت و دیدار با مقامات کویتی دیدگاه ایران در خصوص امنیت منطقه خلیج فارس را بار دیگر مورد تاکید قرار داد. وی در مصاحبه با نواف جابر الصباح ولیعهد کویت درباره مجمع مصاحبهی منطقه ای بحث و مصاحبه کرد و طرف کویتی هم از آن استقبال کرد.
ظریف همچنین در دیدار از فنلاند توضیح داد: فنلاند از گذشته طرحی برای مصاحبه در خصوص خلیج فارس داشت که تقریبا مشابه طرحی است که از سوی ایران مطرح شده است؛ چند سال پیش به هلسینکی آمدم و طرح مجمع مصاحبههای منطقه ای در خلیج فارس را عنوان کردیم، فنلاندی ها همواره به این موضوعات علاقه داشتند.
در واقع طرحهای ظریف درباره امنیت خلیج فارس در دو محور دنبال می گردد. یکی مجمع مصاحبهی منطقه ای و دیگری پیمان عدم تجاوز.
این دو طرح شبیه اجتماع امنیتی کثرت گرا مورد نظر کارل دویچ است که در آن دولت های حاکم در روابط میان خود از جنگ استفاده نمی نمایند و احتاقتصادی نیز برای آن در نظر نمی گیرند. اگرچه طرح ایران با توجه به شرایط کنونی آرمانی است ولی طرحی اجتناب ناپذیر برای امنیت خلیج فارس است که مستلزم اعتمادسازی از سوی تمام کشورهای منطقه است.
در واقع این دو طرح مکمل یکدیگر هستند. طرح پیان عدم تجاوز مصاحبهیی در سطح بالا را می طلبد. بدین معنا که پیمانی امنیتی به منظور جلوگیری از جنگ و اینکه کشورهای منطقه برای حل و فصل مسائل خود جنگ را به عنوان راهکار نبینند مطرح است. این پیمان اگرچه خلاف روند مکتب کارکردگرایی است که بر تکیه به مسائل فنی و غیر حساس (low politics) تاکید دارد ولی در مقطع کنونی خلیج فارس برای دادن یک پیغام قوی و اعتمادساز لازم و لازم است.
در عین اینکه پیمان عدم تجاوز منعقد می گردد می توان مجمع مصاحبهی منطقه ای را نیز دنبال کرد تا پایه های پیمان عدم تجاوز تقویت گردد. چرا که پیمان عدم تجاوز به خودی خود نمی تواند مانع جنگ و درگیری در منطقه گردد.
پروفسور شیرین هانتر در این زمینه معتقد است: از نظر تاریخی پیمان های عدم تجاوز در جلوگیری از درگیری بین کشورها در زمانی که سایر شرایط و ملاحظات در راستای نادیده دریافت تعهدات این قراردادها بوده موثر نبوده اند. جامع ترین و کامل ترین آنها پیمان بریان-کلوگ در سال 1928 بوده است که پس از جنگ جهانی اول بسته شد. هدف پیمان های عدم تجاوز غیرقانونی دانستن جنگ به عنوان ابزاری برای حل مناقشات بین المللی است. یکی دیگر از پیمان های عدم تجاوز پیمان شکست خورده ای بود که بین آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی سابق در 1939 منعقد شد؛ این پیمان با حمله هیتلر به اتحاد جماهیر شوروی سابق در 1941 از بین رفت.
علت شکست چنین قراردادهایی این است که جامعه بین المللی همچنان تا حد زیادی بنا به محاسبات قدرت و جنبش هایی که در زمینه تهدید امنیتی هستند اداره می گردد. در واقع هیچ سیستم بین المللی قانونی واقعی که قانون را در خصوص زمینه اعمال قدرت کشورها اجرا کند وجود ندارد.
برای حصول پیمان عدم تجاوز، مدل کمیسیون امنیت و همکاری در اروپا (CSCE) که پیش از سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) مطرح شده می تواند مدل مناسبی باشد. در واقع پیمان 1975 هلسینکی منجر به تشکیل کمیسیون امنیت و همکاری در اروپا (CSCE) و بعدها سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) شد.
پیمان هلسینکی آغازگر روندی بود که کشورهای عضو پیمان های ناتو و ورشو در کنار کشورهای بی طرف اروپا، می توانستند بدون پیش شرط کنار یکدیگر بنشینند و دربارهٔ نگرانی های امنیتی شان مصاحبه نمایند.
کمیسیون امنیت و همکاری اروپا که متعاقب این پیمان شکل گرفت بر پایهٔ اصولی همچون احترام به حق حاکمیت، عدم استفاده از زور، احترام به مرزها و تمامیت ارضی، حل و فصل صلح آمیز مناقشات و عدم دخالت در امور داخلی دیگر کشورها، به کشورهای عضو امکان داد تا دور یک میز بنشینند و با ابراز نگرانی های امنیتی خود، در خصوص راه های غیر خشونت آمیز برای حل آن ها، مصاحبه نمایند.
پیمان عدم تجاوز نیازمند ایجاد مکانیسم اعتمادساز از پایین به بالا و با تمرکز بر مسائل فنی و سیاست ادنی (low politics) باید باشد. بدین منظور همه کشورهای منطقه(اعضای شورای همکاری خلیج فارس، ایران و عراق) که در مجمع مصاحبهی منطقه ای مشارکت دارند باید به این اطمینان برسند که مسائل را به وسیله جنگ حل و فصل ننمایند و در ثانی در امور داخلی یکدیگر مداخله ای انجام ندهند. چارچوب امنیتی مذکور باید مبتنی بر مدل مجتمع امنیتی مورد نظر بری بوزان صرفاً متوجه امنیت خلیج فارس باشد و مستقل از سایر مناطق امنیتی باشد و اعضای آن صرفاً متمرکز بر امنیت خلیج فارس باشند و از این مکانیسم برای امور امنیتی غیرمرتبط با خلیج فارس استفاده نخواهند کرد.
چارچوب مذکور باید فراگیر باشد و ایران و عراق و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را در برگیرد. هر گونه چارچوب امنیتی که کشورهایی از این حوزه را مستثنی نموده منجر به امنیت تمامی اعضاء نشده است.
در خصوص نقش آمریکا در این چارچوب امنیتی در ابتدای امر خیلی ایده آل خواهد بود که از کشورهای هم پیمان آمریکا خواسته گردد تا روابط امنیتی و نظامی خود را با آمریکا قطع نمایند. این موضوع زمانی درست است که اعتمادسازی به قدر کفایت اجرا شده باشد و احساس تهدید از جانب اعضاء نسبت به یکدیگر وجود نداشته باشد.
بر این اساس امنیت منطقه خلیج فارس در بلندمدت از رهگذر طرح ایران محقق می گردد. طرح آمریکایی که در حال حاضر در منطقه حاکم است و با تشکیل احتاقتصادی ائتلاف دریایی زمینه حضور کشورهای دیگر در منطقه را فراهم می نماید و موضوع خلیج فارس را بین المللی تر می نماید و امنیت منطقه را به شامات و تنگه باب المندب گره می زند تنها به افزایش تنشها در منطقه دامن خواهد زد و باعث بی اعتمادی بیشتر کشورهای منطقه به یکدیگر خواهد شد.
طرح روسیه که نقش نظارتی برای قدرتهای برون منطقه ای قائل است ابهام در واژه و میزان و زمان نظارت قدرتهای برون منطقه ای را در خود ملحوظ دارد که نیازمند شفاف سازی بیشتر است.
طرح اروپایی که با موضوع فرانسه و آلمان دنبال می گردد و در ابتدا توسط انگلستان مطرح شد نیز حضور قدرتهای برون منطقه ای را در خلیج فارس دنبال می نماید.
آنچه در خاتمه می توان گفت همان حرف ظریف است که خطاب به نواف جابر الصباح ولیعهد کویت عنوان کرد: ما و شما در این منطقه ماندنی هستیم و بیگانگان رفتنی اند.
بر این اساس تداوم حضور کشورهای برون منطقه ای تنها منابع اقتصادی و ... کشورهای منطقه را به تاراج خواهد برد و از رهگذر تداوم و دامن زدن بیشتر به فرایند دشمن سازی آینده منطقه را تیره و تار خواهد ساخت.
منبع: خبرگزاری مهر