قسمت بیست و پنجم دل؛ که گذشتن از عشق آسان نمود اول ... - پایگاه اینترنتی مأوا

درست زمانی که رستا می خواهد از تصمیمش صرف نظر کند و این را به پدرش هم می گوید، مشاهده کارت عروسی آرش و رابی، آب سردی بر پیکر کور سو های امید رستا می ریزد و او را دوباره به همان ورطه گذشته می اندازد.

آرش و رابی در تدارک عروسی و خرید های پیش از مراسم هستند و اتابک آخرین تلاش هایش را هم برای به هم زدن این وصلت می کند، اما هر آن چه تا به امروز بر آن ها گذشته است و حلقه مفقوده این اتفاقات که از چشم آرش و خانواده اش دور مانده، باعث می شود که آرش در راستا سیل اتفاقاتی که خودش هم در رخدادن آن ها نقش چندانی ندارد، خود را رها کند و به سمت مقصدی نا معلوم برود.

بعد از بیست و پنج قسمت دیگر باید به شخصیت های عجیب و غریب این سریال و تصمیمات و رفتار های بی منطقشان عادت کرده باشیم. پدر رستا از ابتدا تصمیمی بی منطق و بی فایده را مبنی بر فروش گاراژ و خانه اش می گیرد و این تصمیم تبدیل می شود به اهرم فشاری بر رستا! مگر فروش این املاک چه دردی را از مسائل خانوادگی آن ها دوا می کند؟! و مگر با فروش آن ها آسمانی بر زمین می آید که رستا سراسیمه تصمیم می گیرد که تن به ازدواج با نکیسا بدهد.

چطور می شود که اعضای یک خانواده این قدر تصمیمات عجیب و احمقانه بگیرند و این رفتار های آن ها به شکلی جلوه داده شود که گویی همه چیز طبیعی است؟! پدر رستا در اوج زمانی که باید کاری می کرد سکوت اختیار کرد و رستا را به حال خود گذاشت و حالا به فکر برآورده کردن آرزوی مادر مرحوم اوست؟!

جدای از کیفیت فیلمنامه، بازیگری ها و کارگردانی دل که تا به حال صحبت های زیادی راجع به آن شده است، انبوه کلیشه های این سریال هم در هر قسمت سرسام آور تر می شوند. به هم خوردن یک ازدواج و ازدواج مجدد طرفین برای تلافی کردن شاید کلیشه ای ترین کلیشه جهان باشد و حالا گل ماجرا های دل به این سبزه نیز آراسته شده است.

کارت عروسی و خبر ازدواج آرش می تواند آخرین فرصتی باشد که هر یک از شخصیت های دل که به نوعی منافعی در پیوند مجدد رستا و آرش دارد، باید از آن استفاده کنند و کاری کنند وگرنه فعلا همه چیز بر وفق مراد توران و رابی پیش می رود. سیاوش دست به سر شده است، رستا درگیر رابطه ای تازه شده و آرش هم دیگر تلاشی برای تغییر دادن چیزی نمی کند.