خلاصه داستان نماز باران امام رضا (ع)

به گزارش پایگاه اینترنتی مأوا، خبرنگاران| سرویس مذهبی - حضور امام رضا (ع) در خراسان برکات فراوانی داشته است. یکی از این برکات مربوط به نماز باران امام رضا (ع) است که به نوعی جواب دشمنان ایشان را داد و چشم مردم را نسبت به برکات وجودی امام رضا (ع) باز کرد.

خلاصه داستان نماز باران امام رضا (ع)

داستان نماز باران امام رضا (ع)

در بحارالانوارجلد 49 صفحه 180 و در عیون اخبار الرضا جلد 2 صفحه 172 آمده است که امام حسن عسکری (ع) از پدرانش ماجرای نماز باران امام رضا (ع) را این طور نقل می نماید:

زمانی که مأمون، امام رضا (ع) را ولیعهد خودش قرار داد، برای مدتی باران نبارید و برخی از اطرافیان مأمون سخنان ناروایی را بین مردم بازگو می کردند و می گفتند: ببینید از زمانی که علی بن موسی الرضا ولیعهد شده است دیگر آسمان هم بر ما نمی بارد…

این حرف ها به گوش مأمون رسید و از امام رضا (ع) درخواست کرد تا برای باریدن باران دعا کند. آن روز آدینه بود و امام (ع) فرمود که روز دوشنبه دعا خواهد نمود، زیرا دیشب پیامبر (ص) و امام علی (ع) را در خواب دیدم و پیامبر (ص) فرمود: منتظر روز دوشنبه باش و به صحرا برو و برای مردم از خداوند طلب باران کن و از آنچه نمی دانند آن ها را باخبر ساز تا فضل و مقام تو را دریابند.

روز دوشنبه امام رضا (ع) به صحرا رفت و عده زیادی هم به همراه او از شهر خارج شدند. امام (ع) بر بالای منبر رفت و بعد از حمد خداوند فرمود:

بار خدایا! این تویی که حق ما اهل بیت را بزرگ داشته ای. این مردم همان طور که امر نموده ای به ما دست توسّل دراز نموده اند، فضل و رحمت تو را آرزو می نمایند و منتظر احسان و نعمت تو هستند. خداوندا آن ها را از بارانی مفید که هیچ ضرری در بر نداشته باشد سیراب کن و بارش این باران را بعد از رفتن از صحرا و رسیدنشان به خانه هایشان قرار بده!

در این هنگام بادی سخت وزیدن گرفت و ابر ها پیدا شدند و آغاز به غریدن و رعدوبرق کردند. مردم خواستند خود را به سرپناهی برسانند، ولی امام رضا (ع) فرمود: بر جای خود بمانید که این ابر برای شما نیست و مال شهر دیگری است.

این ابر ها عبور کردند و ابر های دیگری آمدند و امام (ع) باز هم فرمود: بر جای خودتان بمانید، این ابر ها هم برای شما نیست

ابر ها یکی پس از دیگری می آمدند و می رفتند تا این که ابر های نوبت یازدهم ظاهر شدند و امام (ع) فرمود: ای مردم! این ابر را خداوند برای شما فرستاده. او را سپاسگزار باشید و به سوی منازل خود بروید که این ابر بالای سر شما خواهد بود تا داخل منازل خود شوید، که بعد از آن بر شما بارش کند.

آنگاه از منبر پایین آمد و مردم هم به خانه هایشان رفتند. بعد از آن بارانی شدید آمد و تمام صحرا ها را پر آب کرد.

دعای باران امام رضا (ع) در کتای صحیفه رضویه

در کتاب صحیفه رضویه دو دعا به عنوان دعای باران از امام رضا (ع) نقل شده است. اولین دعا در صفحات 40 تا 43 آمده است و همان دعایی است که امام رضا (ع) در داستان بالا آن را به زبان آوردند:

اَللّهُمَّ یا رَبِّ اَنْتَ عَظَّمْتَ حَقَّنا اَهْلَ الْبَیْتِ،

خداوندا ای پروردگار من، تو حق ما اهل بیت را بزرگ داشتی

فَتَوَسَّلُوا بِنا کَما اَمَرْتَ

لذا (مردم) به ما متوسل شدند همان گونه که تو امر فرمودی

وَاَمَّلُوا فَضْلَکَ وَرَحْمَتَکَ، وَتَوَقَّعُوا اِحْسانَکَ وَنِعْمَتَکَ

و به فضل و رحمتت امید بستند و احسان و نعمتت را انتظار کشیدند

فَاسْقِهِمْ سَقْیا نافِعا عامّا غَیْرَ رائِثٍ وَلا ضائِرٍ

پس آنان را سیراب گردان، سیراب کردنی سودمند و فراگیر و بدون درنگ و تأخیر و بی ضرر

وَلْیَکُنْ اِبْتِداءُ مَطَرِهِمْ بَعْدَ انْصِرافِهِمْ مِنْ مَشْهَدِهِمْ هذا اِلی مَنازِلِهِمْ وَمَقارِّهِمْ.

(و از تو می خواهم که) آغاز بارش بارانشان پس از برگشتن آنان از این مکان تجمعشان به خانه ها و اقامتگاه هایشان باشد.

دعای دوم در صفحه 166 و 167 به این توضیح آورده شده است:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلی الِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمد و بر آل محمد درود و رحمت فرست

اَللّهُمَّ اسْقِنا غَیْثا مُغیثا مُجَلَّلاً طَبَقا مُطْبَقا

خداوندا ما را با باران آبیاری فرما، بارانی مدد رسان، فراگیرنده زمین (و) پوشاننده آن (با ابرهای) متراکم و طبقه طبقه

جَلَلاً مُونِقا راجِیا غَدَقا مُغْدِقا، طَیِّبا مُبارَکا

بزرگ و فراوان، زیبا و فریبنده، امید بخش، لبریز، قطره درشت، پاک، با برکت

هاطِلاً مُنْهَطِلاً مُتَهاطِلاً، رَغَدا هَنیئا مَریئا دائِما رَوِیّا سَریعا

فرو ریزنده، پی درپی ریزان، فروبارنده، گسترده، گوارا، خوشگوار، با دوام، سیراب نماینده، تند

عامّا مُسْبِلاً نافِعا غَیْرَ ضارٍّ

فراگیر، پیوسته ریزان، سودمند و بدون زیان

تُحْیی بِهِ الْعِبادَ وَالْبِلادَ وَتُنْبِتُ بِهِ الزَّرْعَ وَالنَّباتَ

که بندگان و سرزمین ها را از طریق آن زنده گردانی و کشت و گیاه را از طریق آن برویانی

وَتَجْعَلُ فیهِ بَلاغا لِلْحاضِرِ مِنّا وَالْبادِ

و آن را مایه کفایت (و یا اتمام حجت) برای شهرنشینان و بادیه نشینان ما بگردانی

اَللّهُمَّ اَنْزِلْ عَلَیْنا مِنْ بَرَکاتِ سَمائِکَ ماءً طَهُورا

بارخدایا از برکات آسمانت آبی بسیار پاک و پاک نماینده بر ما فرو بار

وَاَنْبِتْ لَنا مِنْ بَرَکاتِ اَرْضِکَ نَباتا مَسْقِیّا وَتُسْقیهِ

و از برکات زمینت گیاهی سیراب برای ما برویان

مِمّا خَلَقْتَ اَنْعاما وَاَناسِیَّ کَثیرا

و (نیز به گونه ای که) آن (آب) را به چهارپایان و آدمیان زیادی که آفریدی بنوشانی

اَللّهُمَّ ارْحَمْنا بِمَشایِخٍ رُکَّعٍ وَصِبْیانٍ رُضَّعٍ

خداوندا به پاس حرمت پیران رکوع نماینده و بچه ها شیرخوار

وَبَهائِمَ رُتَّعٍ وَشُبّانٍ خُضَّعٍ.

و حیوانات چرا نماینده و جوانان خاضع و فروتن به ما رحم کن.

منبع: setare.com
انتشار: 22 اردیبهشت 1400 بروزرسانی: 22 اردیبهشت 1400 گردآورنده: maeva.ir شناسه مطلب: 1513

به "خلاصه داستان نماز باران امام رضا (ع)" امتیاز دهید

46 کاربر به "خلاصه داستان نماز باران امام رضا (ع)" امتیاز داده اند | 3.3 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "خلاصه داستان نماز باران امام رضا (ع)"

1 دیدگاه

حسین 28 شهریور 1400

خدایا، چقدر تو مهربانی، فدای اهل بیتت (ع) بشم من الهی

پاسخ به حسین
* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید