ملکه گدایان قسمت ششم؛ پیچیده شدن کلاف روابط - پایگاه اینترنتی مأوا

با ما همراه باشید و درباره ساعت اینترنتی بیشتر بدانید.

در خلاصه داستان این قسمت آمده است: لعیا مادر آریاست و خواهر خورشید؛ اما نه البرز و نه افرا از این نسبت خبر ندارند. کلاف روابط افراد پبچیده تر می شود که شبیر هم اضافه می شود.

قسمت ششم با شب رویایی آریا شروع می شود. شب کنسرت آریا که افرا در کنار لعیا، مادر آریا به تماشای هنرنمایی آریا نشسته است.

کنسرت به خوبی پیش می رود؛ اما بعد از اجرا و در پشت صحنه اوضاع آن گونه که افرا و آریا خوش دارند، پیش نمی رود. رفتار و طرز صحبت کردن افرا چیزی نیست که کسی مثل لعیا به راحتی با آن کنار بیاید و چیزی نگوید.

به هر صورت افرا که هیچ یک از اطرافیان آریا به او نظر مثبتی ندارند، کنسرت را ترک می نماید و درحالی به مفت آباد بر می شود که البرز هم به جای فرار به آلمان به مفت آباد بازگشته است. البرز می ماند تا بجنگد و هویت و خانواده اش را پیدا کند. اما به این صورت محدودیت های افرا و آزار و اذیت افراد ملکه هم بیشتر می شود. حالا افرا هم باید مثل بقیه کار نمایند؛ بنابراین او باید برود و از شبیر (رضا بهبودی) نوزادی بگیرد و به گدایی در خیابان ها بپردازد.

ملکه گدایان در قسمت ششم سعی می نماید شخصیت های جدیدی را که به داستان اضافه نموده است، بهتر جا بیندازد و در کنارشان شخصیت شبیر را هم اضافه کند که هم در سرنوشت افرا و البرز تا به امروز تأثیر داشته است و حتماً هم در آینده داستان تأثیرگذار است.

مشکل دیگری که ملکه گدایان با آن روبروست، قابل قبول نبودن این شخصیت ها هستند. لباس های پاره و کهنه ای که به تن افرا می شود، او را به یک فقیر و بی خانمان تبیدل نمی نماید و این موضوع برای سایر شخصیت ها هم صادق است. این درحالی است که شخصیتی مثل سهیل حتی همان کثیفی و کهنگی لباس هایش را هم ندارد و اصلاً به عنوان کسی که در جایی به اسم مفت آباد زندگی می نماید، قابل پذیرش نیست.

بدین ترتیب قسمت ششم ملکه گدایان در بین قسمت های پخش شده اش تا به امروز بی اتفاق ترین قسمت است و اگر قرار باشد این فرایند باز هم ادامه پیدا کند، قطعاً موجب ریزش مخاطبانش خواهد شد و در بازاری که رقبای جدی و سرسختی مانند قورباغه هستند، قطعاً با مشکل روبرو خواهد شد.